منافع مشترک و گذشتهای متقابل مسیر همگرایی در آسیای مرکزی
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۰۸۳۳۸
خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه با توجه به نشست مشورتی قریبالوقوع سران آسیای مرکزی در شهر «دوشنبه» با «حسین اسوبعلیاف» کارشناس مسائل منطقه گفتوگو در مورد بررسی فرصتها و مشکلات روند همگرایی در این منطقه داشته است.
فارس: در تاریخ 14-15 سپتامبر در شهر «دوشنبه» پنجمین نشست مشورتی سران کشورهای آسیای مرکزی برگزار و ضمن آن تعدادی اسناد مهم که به تقویت روند همگرایی در منطقه کمک خواهد کرد، به امضا خواهد رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اسوبعلیاف: به باور بنده همیشه زمینه برای همگرایی وجود دارد. تجربه 5 سال اخیر حاکی از آن است که رفع موانع و محدودیتهای مربوط به تردد بین کشورهای آسیای مرکزی منجر به بهبود قابل توجه فضای تعاملات تجاری و اقتصادی منطقهای شده است. بنابراین همگرایی اقتصادی قطعا گامی منطقی در جهت توسعه بیشتر این روند خواهد بود.
به صورت طبیعی به میزان تقویت همکاری و همگرایی در منطقه شاهد افزایش کمی و کیفی رایزنیهای سیاسی بین مقامات عالی این کشورها نیز خواهیم بود.
البته باید گفت که منافع و اولویتهای توسعه کشورهای آسیای مرکزی متفاوت بوده و هنوز برای صحبت از وجود منافع کاملا مشترک یک مقدار زود خواهد بود. با این حال معتقدم که در چارچوب نشست قریبالوقوع «دوشنبه» برای اولین بار در رابطه به زمینههای که امکان رایزنیها و تصمیمگیریهای مشترک وجود دارد، اجماع منطقهای شکل خواهد گرفت.
ممکن است مسائل و موضوعات حمل و نقلی، تجاری و ترانزیتی، زیستمحیطی، استفاده منطقی از منابع آب و انرژی برای همکاری و همگرایی منطقهای انگیزههای لازم ایجاد کند.
فارس: به باور شما جوامع آسیای مرکزی نسبت به بحث همگرایی منطقهای چه نگاهی خواهند داشت؟
اسوبعلیاف: جوامع کشورهای آسیای مرکزی برخلاف سیاستمداران همواره از توسعه روابط دوستانه و حسن همجواری در منطقه حمایت میکنند.
آسیای مرکزی منطقهای است که مردمان خویشاوند در دو سوی مرزها زندگی میکنند. بنابراین از هر نوع اقداماتی که منجر به تسهیل در رفت و آمد آنها و سایر فعالیتهایشان میشود، حمایت میکنند.
واقعیت امر این است که در حافظه تاریخی مردمان منطقه هیچ نوع نگاه منفی نسبت به یکدیگر وجود ندارد، بلکه برعکس یکی از رایجترین اندیشه در بین مردم این است که هنگام ایجاد اتحاد شوروی این امکان وجود داشت که آسیای مرکزی به عنوان یک جمهوری مسلمان در ترکیب آن قرار گیرد که به دلایلی این اتفاق نیفتاد.
در حقیقت محیط مشترک مذهبی، فرهنگی و اشتراک تاریخی مردمان منطقه پذیرش هر گونه پروژه همگرایی را تسهیل و امکانپذیر میکند.
فارس: چه عوامل سیاسی، اقتصادی، امنیتی، مذهبی، فرهنگی، زبانی میتوانند مبنای همگرایی منطقهای را تشکیل دهد؟
اسوبعلیاف: در این مرحله باید عنصر یا عامل سیاسی کنار گذاشته شود. زیرا همه کشورهای منطقه دارای اولویتهای متفاوتی در زمینه سیاست داخلی و خارجی هستند. بنابراین در چارچوب نشستهای مشورتی کشورهای آسیای مرکزی فعلا بستر مشترکی برای این امر وجود ندارد و در چشمانداز نزدیک نیز نباید انتظار آن را داشت.
مسائل امنیتی نیز ارتباط تنگاتنگی با تعهدات نظامی-سیاسی کشورهای منطقه در قبال شرکا و متحدان اصلی خود دارد. اگرچه این کشورها میتوانند از یک رژیم امنیتی مشترک صحبت به میان آورند، اما حضور سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان همکاریهای شانگهای در منطقه نقش اصلی در زمینه امنیت نظامی و همکاریهای نظامی-سیاسی ایفا میکند.
بنابراین در چنین یک شرایطی همکاریهای تجاری، اقتصادی، تدوین سیاستهای مشترک تعرفهای، انرژی، حمل و نقل و لجستیک بیشتر میتواند مبنای همگرایی را شکل بدهند.
فارس: مشکلاتی که در این اواخر برای ترانزیت کالا در مرز قزاقستان با روسیه؛ قزاقستان با قرقیزستان پیش آمد نشاندهنده این امر نیست که عامل یا فاکتور خارجی میتواند بر روند همکاریها در منطقه تاثیر بسیار جدی داشته باشد؟
اسوبعلیاف: البته قزاقستان اکنون به دلیل عملیات نظامی روسیه در خاک اوکراین تحت فشارهای جدی خارجی قرار گرفته است. این اقدام به هیچ وجه تصادفی نیست، زیرا اختلال در روابط بین روسیه و نزدیکترین متحدانش در آسیای مرکزی، از جمله قرقیزستان، تأثیر جدی بر وضعیت اقتصادی این کشور خواهد داشت.حالا دیگر اختلاف بین قزاقستان و قرقیزستان برطرف شده و مرز به حالت عادی بازگشته است.
با این حال بروز مکرر مشکلات برای ترانزیت کالا به نحوی این پیام را به روسیه میدهد تا به طور جدی مسیرهای تجاری آسیای مرکزی را بازنگری کند. به هر حال ایجاد دهلیز چندوجهی جدید «قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان با دسترسی به دریای خزر» یک راه واقعی برای خروج از وضعیت فعلی است.
البته هنوز حملونقل دریایی در ابعاد مورد نیاز توسعه نیافته و مسائل ترانزیتی با ترکمنستان نیز به صورت کامل نهایی نشده است.
این مسیر امیدوارکننده بوده و تاجیکستان نیز میتواند به آن بپیوندد و همچنین به ارتباط لجستیکی ایران با آسیای مرکزی بهبود بخشیده شود.
فارس: به نظر شما آیا رهبران کشورهای منطقه در قالب پنججانبه قادر به حل و فصل مشکلات موجود در روابطشان (نظیر آب و انرژی، مرزی) خواهند بود؟
اسوبعلیاف: فعلا صحبت از آمادگی کشورهای منطقه برای حل و فصل مشترک مشکلات پیچیده کار سختی است، زیرا هنوز مکانیسمهای لازم برای چنین امر مهمی تهیه نشدهاند و تازه دارند بر ضرورت اقدامات مربوطه میاندیشند.
دولتهای منطقه در آغاز مسیر خود برای توسعه مکانیسمهایی برای حل چنین مشکلاتی هستند.
به این دلیل است که نشستهای سران را «مشورتی» عنوان میکنند که تصمیمات آن الزامآور نبوده و بیشتر از نظر فراهم شدن فرصت بحث و بررسی مسائل انباشتهشده در منطقه اهمیت دارد.
فارس: بازیگران اصلی خارجی (روسیه، چین، آمریکا، اتحادیه اروپا، ، ایران، هند، ترکیه و غیره) نسبت به روند همگرایی در آسیای مرکزی چه نظر دارند؟ برخی از کارشناسان سیاسی روسیه بر آنند که همگرایی در منطقه بدون حضور و نقش یکی از بازیگران خارجی عملا غیرممکن است.
اسوبعلیاف: کشورهای یادشده نسبت به روند همگرایی در آسیای مرکزی نگاه متفاوتی دارند. جالب است کشورهایی که تجربه تاریخی تعامل با این منطقه را (آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه، هند) ندارند، به شدت همگرایی مستقل در منطقه را حمایت و تحسین میکنند، زیرا امیدوارند که در این روند برای حضور و نفوذشان فرصتهای خوبی فراهم خواهد شد.
برخلاف آنها، کشورهایی که از تجربه تاریخی مراودات با آسیای مرکزی برخوردارند (ایران، چین و روسیه) در مورد این روند با احتیاط صحبت میکنند و متوجه وضعیت واقعی منطقه و پیرامون آن هستند.
به عنوان مثال، روسیه میداند که کشورهای آسیای مرکزی ممکن است به سادگی در مورد مکانیسمهای تعامل یا حل اختلافات به توافق نرسند.
به نظر میرسد که رهبران کشورهای منطقه نیز در مرحله کنونی متوجه این بحث هستند که برای همگرایی واقعی نیاز به اقداماتی فراتر از تمایل به دیدار و گفتوگو است.
تا زمانی مشخص نشود که این کشورها به خاطر منافع مشترکشان آماده چه نوع گذشتهای خواهند بود (یا نخواهند بود)، صحبت جدی از همگرایی واقعی در آسیای مرکزی امکانپذیر نخواهد بود.
پایان پیام/.
منبع: فارس
کلیدواژه: آسیای مرکزی تاجیکستان ترکمنستان قزاقستان قرقیزستان ازبکستان همگرایی منطقه ای همگرایی در آسیای مرکزی کشورهای آسیای مرکزی روند همگرایی کشورهای منطقه منطقه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۰۸۳۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شبح جنگ چگونه از ایران دور شد؟
به گزارش همشهریآنلاین، ۲ کلیدواژه «میدان» و «دیپلماسی» در چند سال اخیر به یکی از واژههای پرتکرار در میان افکار عمومی و نخبگان کشور تبدیل شده است، منظور از مفهوم دیپلماسی روشن است و مراد از «میدان» نیز فعالیتهای میدانی یا میدان عملیات نظامی است و ایران نیز به دلیل واقع شدن در یک موقعیت ویژه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک باید در این ۲ حوزه حضوری فعال و موثر داشته باشد.
صیانت از سهگانه «کیان، حریم و منافع» از مهمترین دستور کارهای دیپلماسی و میدان است و در همین چارچوب دوگانهسازی و دوگانهانگاری مفهوم «میدان» و «دیپلماسی» از پایه نادرست و رقیب دانستن این دو بلاوجه است.
براساس «نظریه میدان»، نسبت «میدان سیاست و دیپلماسی» با «میدان رزم» یک نسبت منطقی است و میان آنها یک رابطه معقول وجود دارد که تکمیلکننده همدیگر هستند و در تأمین منافع ملی مقوم و مکمل همدیگرند. تولید قدرت و ثروت زمانی اتفاق میافتد که دیپلماسی و میدان به شکل همگرا عمل کنند.
دستاوردهای میدان و دیپلماسی قابل تبدیل و مبادله با یکدیگر است. هر دو میدان عرصه کسب سرمایه، مشروعیت و اعتبار هستند. تعامل و همراهی دو عنصر دیپلماسی و میدان یک اصل ثابتی است که از سوی دولتمردان و سیاستمداران پذیرفته شده است و کشورها برای تأمین و تضمین منافع حیاتی و منافع ملی ناچار به تمسک به آن هستند. در همین چارچوب میتوان گفت تجمیع و بهرهگیری بهینه از سرمایهها در دو میدان دیپلماسی و میدان از الزامات حکمرانی خوب است و در مقابل، غفلت از این ظرفیتها، از جمله موانع تأمین منافع ملی در عرصه سیاستورزی است.
هماهنگی کامل میدان و دیپلماسی در «وعده صادق»در همین چارچوب به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، یکی از نکات قابل تامل و توجه در عملیات وعده صادق هماهنگی کامل بین میدان و دیپلماسی بود که به وضوح شاهد انجام وظایف تفکیک شده میان آنها از ابتدا تا لحظه انجام عملیات و پس از آن بودیم. عملیات وعده صادق که از سوی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و البته در هماهنگی کامل با دستگاه دیپلماسی کشورمان انجام شد، یک اقدام هوشمندانه در راستای تقویت بازدارندگی و ارتقای جایگاه و تاثیرگذاری ایران در منطقه بود.
در این عملیات از جنبه میدانی، عقلانیت و هم افزایی حداکثری بین نیروهای جمهوری اسلامی ایران الگوی جدیدی از نبرد و این که رویارویی ایران با رژیم صهیونیستی دیگر نیابتی یا ایذایی نیست را ترسیم کرد. پیام این عملیات به دولتهای منطقه این بود که ترتیبات امنیتی آمریکایی با حضور قدرتهای فرامنطقهای قابل اتکا نیست، بلکه ترتیبات امنیتی درون منطقهای با حضور قدرتهای منطقه پایدار است.
جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است که صلح و ثبات منطقه پیرامونی را لازمه امنیت ملی خود میداند و برای اعاده و حفظ صلح و ثبات از هیچ کوششی فروگذار نکرده و نمیکند.
امروز برای هر ناظر منصفی کاملاً روشن شده است که اقدامات رژیم صهیونیستی به عنوان یک موجودیت اشغالگر، تروریستی و نژادپرست – که خود را مقید به هیچ قاعده و هنجار حقوقی یا اخلاقی یا انسانی ندانسته و طی ۶ ماه گذشته کارزار نسلکشی فلسطینیان و ناامنسازی بیشتر منطقه و جهان را با حمایت همدستانه آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی به پیش برده است – تهدید فوری و مستمر علیه صلح و امنیت منطقه است و ایران با این عملیات به لات کوچههای خلوت این روزهای غرب آسیا این پیام را داد که دوران بزن در رو تمام شده است و او در برابر هر جنایت و شیطنتش پاسخ محکمی دریافت خواهد کرد.
«وعده صادق» دو قطبیسازی کاذب میان دیپلماسی و میدان را کاملا زیر سوال برددر سالهای گذشته بعضا دوگانهسازی بین وزارت امور خارجه و نهادهای عملیاتی در حوزه سیاست خارجی با کلیدواژه دیپلماسی و میدان در فضای سیاسی کشور به شکلی ناآگاهانه از سوی عدهای از افراد به یکی از نمودهای دوقطبیسازیهای مضر در کشور بدل گشته بود ولی همان طور که اشاره شد عملیات وعده صادق و هماهنگی کامل بین دیپلماسی و میدان و هم افزایی وزارت امور خارجه و نیروهای مسلح کشورمان در جریان این عملیات، این دو قطبیسازی کاذب را کاملا زیر سوال برد و ثمره این اتحاد و همافزایی، پیروزی توامان ایران چه در حوزه نظامی و بازدارندگی و چه در صحنه دیپلماسی و حقوق بینالملل در برابر دشمنان بود.
فعالیت سازنده، هوشمندانه و همچنین حداکثری وزارت امورخارجه در حوزه روشنگری و تببین جنایت اخیر اسرائیل و همچنین اشاره به حق قانونی ایران در دفاع مشروع و پاسخ به رژیم اشغالگر قدس در کنار همراه سازی دیگر کشورها این زمینه را فراهم کرد که افکار عمومی جهان پاسخ ایران به اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق را در راستای اصل دفاع مشروع پذیرفته و آن را حق ایران بدانند.
اگر «مذاکره نکنیم جنگ میشود»؛ تمرکز صرف بر «دیپلماسی با غرب» پیش از دولت سیزدهمبعضا در دولتهای گذشته شاهد شیوه نامتعارف تمرکز صرف دولت به «دیپلماسی با غرب» ذیل سیاست «جنگ هراسی» بودیم و در همین چارچوب، سایه دوگانه «موافق مذاکره» و «مخالف مذاکره» بر فضای سیاسی ایران سایه انداخته بود و اصرار بر این انگاره بود که اگر «مذاکره نکنیم جنگ میشود».
ولی در دولت سیزدهم در قیاس با فراز و فرودهایی که بر رابطه دیپلماسی و میدان در دولتهای گذشته حاکم بوده، این مقوله از تناسب و وحدت رویهای بیش از همیشه برخوردار گشته است، این هماهنگی یقیناً یکی از عوامل اصلی و مؤثر در تغییر نوع واکنش ما به تحولات منطقه و اقدامات دشمنانمان بوده است.
در همین چارچوب، کارشناسان مسائل بینالملل معتقدند که عملیات وعده صادق مبنای ظهور تحول بنیادین در راهبرد جمهوری اسلامی ایران در حفظ امنیت ملی و بازدارندگی مقابل دشمنانش بود؛ تحولی که نشان داد آنچه در سالهای گذشته تحت عنوان دور کردن سایه جنگ از سر ایران با تمسک به راهبرد مذاکره با برخی قدرتهای حامی رژیم صهیونیستی و صبر استراتژیک در مقابل اقدامات ایذایی این رژیم، انجام میشد در واقع به نوعی توجیه بیعملی بوده است و این عملیات نشان داد که در دولت سیزدهم راهبرد «بازدارندگی فعال» جایگزین آن رویکردی شده است که سبب میشد ضربات را با استدلال آسیب نزدن به منافع بلند مدت و تعاملات بینالمللی تحمل کنیم و نادیده بگیریم.
کد خبر 848868 منبع: ایسنا برچسبها ایران و اسرائیل خبر ویژه